[قسمت ۱]
با دلم بد تا میکرد یه جوری که حرصش خالی شه
نمیدونس دل من بچه نیست و خوب حالیشه
میدونست عاشقشم و من واسه اون بهترینم
تا میتونست جلو چشمام از همه دلبری کرد
[پیش همخوان]
یه جوری باهام بد شد
یهویی باهام سرد شد
دست انداختن من براش یه عادت شد
منو تنها تو خونه گذاشت و راحت شد
یه جوری گذاشت و رفت که حال دلم بد شد
[همخوان]
ته چشمات میبینم که دیگه راهی نیستش
داشتن منم همیشه دلبخواهی نیستش
تو میگی با رفتنت همه چی عالی میشه
تو فقط برو ببین دلم چه حالی میشه
[قسمت ۲]
از اولشم کار ما اشتباه بود اشتباه
گفته بود میخواد بره اشتباه بود عشق ما
حالا باید سر بزارم روی شونه های کی
بوسه هامو بکارم روی گونه های کی
شاید برای تو آسون باشه ولی نه واسه من
من نمیخوام مثل برف رو بوم خونه آب بشیم
[بریج]
ته چشمات میبینم که دیگه راهی نیستش
داشتن منم همیشه دلبخواهی نیستش
تو میگی با رفتنت همه چی عالی میشه
تو فقط برو ببین دلم چه حالی میشه
[همخوان]
ته چشمات میبینم که دیگه راهی نیستش
داشتن منم همیشه دلبخواهی نیستش
تو میگی با رفتنت همه چی عالی میشه
تو فقط برو ببین دلم چه حالی میشه