[مقدمه | آمین]
سخته حرفم، ولی باید رفت
دیگه، تمومه، دیگه بریدم
دیگه، خستم از اینکه هرچی
هی اومدمو، نرسیدم
سخته حرفم، ولی باید بدونی خستم
ولی باید بدونی که میرم
با یه یادگاری رو دستم
با یه یادگاری رو دستم
[همخوان | آمین]
سخته رفتن، بس که سردم
من حرف دلهای شکستهام
من با هر، خاطره با غم
میرم با اینکه وابستهام
سخته رفتن، تلخه حرفم
ببین من درها رو بستم
من، از غروب جمعهام
حتی از سکوت صبحام
…خستم
[قسمت یک | یاس]
سخته حرفم، رسیده وقت رفتن
به یاد اون روزا که اسمت هر یه سطر رو دفتر
نقش میبست؛ چشم با اشک خیرهست به
فردایی که توی زندگیم یه بخش دیگهاس
من نمیدونم، بهت نمیاومد که خودتو
بکشی کنار از کنار من تو بری گلم
نخواستی بفهمی اینو که من عاشقتم
فهمیدم، حق میدم بهت، باشه بخند
به من، واقعا که حق داری بخندی
که با اون نگاهت منو به رگباری ببندی
که، بدتر از ۱۰۰تا گلوله سربِ داغه
با تو فکر میکردم طلوع صبحه آخه
تا وقتی بودی توی زندگیم من غم نداشتم
واسهت تا جایی که تونستم من کم نذاشتم
البته خودم میخواستم، اینا منت نیست
ولی با تو بودن واسهی من، مِن بعد ریسکه
دیگه با خاطرات با تو خوشام؛ پس
چون که حتی فکر بی تو بودن کشنده است
بذار بگم، آخرین سطرمو بخونی
…من میرم، تا شاید تو قدرمو بدونی
[همخوان | آمین]
سخته رفتن، بس که سردم
من حرف دلهای شکستهام
من با هر، خاطره با غم
میرم با اینکه وابستهام
سخته رفتن، تلخه حرفم
ببین من درها رو بستم
من، از غروب جمعهام
حتی از سکوت صبحام
…خستم
[قسمت دو | یاس]
سخته حرفم، رسیده وقت رفتن
گذشت اون روزا تو حرفا، بودی حرف اول
حس میکردم اخیرا حرفهات با خراشه
اونجا بود که فهمیدم این قصه آخراشه
وقت رفتنه و وقت دفن قلبمه
و خودت میدونی تمومه، الکی جو نده
حرفهای تلختم که نمکِ زخممه
و تنها دلخوشیم به قلم دستمه
و باز منم و حسرت اینکه
دوباره تنها
و از خدا حالا میخوام من دو بال پرواز
میدونی چندبار گفتم که تو مال من باش؟
بگذریم؛ دیگه ز دستم در رفته شمار دردا
تو که میدونستی من تکیهگاه محکمتم
بگو با من دیگه چرا؟ دِ آخه نوکرتم
من که هر دقیقهام وابسته به دقیقهی تو بود
من که حتی لباس تنم به سلیقهی تو بود
منی که دست هیچکسی رو با وجودم نمیگرفتم
تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت
رسیده وقت رفتن
هر چند، من از دلت خیلی وقته رفتم
باشه تو بُردی و اینا برات افتخارن
هه، تو ختم عالمی و منم اِندِ خامم
فک نکنی اهل جبران یا انتقامم
…خودم باید دقت میکردم تو انتخابم
[همخوان | آمین]
سخته رفتن، بس که سردم
من حرف دلهای شکستهام
من با هر، خاطره با غم
میرم با اینکه وابستهام
سخته رفتن، تلخه حرفم
ببین من درها رو بستم
من، از غروب جمعهام
حتی از سکوت صبحام
…خستم