Amir Tataloo
Marg (Version 2)
مرگ ! ( یک یک دو دو )
ترسناک ولی حق ! ( هشت )
غمناک ولی سَم !
دردناک ، غمگین ، بَد ولی هموار ، سنگین ، سَد !
آ ، یه چیزی میگم شاید توام تجربه کرده باشی !
یه وقتا دلت میخواد که دور از سر صدا شی !
دوست داری خونِ ماه و تو تاریکی شب بپاشی !
دوست داری لهشون کنی آدما رو زیرِ چرخِ ماشین !
ببین این همه سال ، دلت شد معطلِ کیا !
بیخودی توقع داشتی از همه چیا !
خاکِ خشک ، کویر شد از غمِ گیاه !
عنکبوتِ بیکار شد ، عقربِ سیاه !
هِی اشکا میخواد بریزه ، من پلک میزنم و میخندم !
هِی پرونده زمین و گُل و پِیک میزنم و میبندم !
هِی از این آدما دل میکنم و میجنگم !
هِی اشکا میخواد بریزه ، من پلک میزنم و میخندم !
هِی پرونده زمین و گُل و پِیک میزنم و میبندم !
هِی از این آدما دل میکنم و میجنگم !
هعی ، گاهی باید رفت !
باید بُرید ، باید گذشت ، باید شکست و باید خطر کرد !
باید پرید ! برو بِپَر، بِِبُر نترس !
در واقع داری با رفتنت آزادیت و جشن میگیری !
درد ، مجازات نیست !
دوری ، مجازات نیست !
زخم ها و سختی ها و حتی تحریم های ما ، پایه های موفقیت و تکامل هستند !
مرگ ، مجازات نیست !
برو دور شو از من !
که از تاریکیِ تو چشم من کور شد اصلا !
برو یا به طرف مرگ ، یا یکم تمیز تر !
یکم خوب شو حتما ! ( خوب شو حتما )
آره من ، من پّرم از حسِ تو !
شدم از نزدیکیت ، پر از یه حسِ گوه !
پُره از سنگینی و استرس شدم ، درست مثل تو !
برو بذار نور بیاد ، نور بیاد !
که خسته ام از حتی نفسات حتی از خوبیات !
خسته ام از ابر بیخودی و از تیر شدن ، برو بارون بیاد !
که من ، میزنم به سینت اینبار آره دست رد !
مثل رود خونه میشم و میذارم رد شه برگ !
دستات و رها میکنم که بری سمتِ مرگ !
( نبضش دیگه نمیزنه ، ولش کن )
هِی اشکا میخواد بریزه من پلک میزنم و میخندم !
هِی پرونده زمین و گُل و پِیک میزنم و میبندم !
هِی از این آدما دل میکنم و میجنگم !
هِی اشکا میخواد بریزه من پلک میزنم و میخندم !
هِی پرونده زمین و گُل و پِیک میزنم و میبندم !
هِی از این آدما دل میکنم و میجنگم !
بله ، باید رفت اما نباید قربانی شد ؛ چون قربانیِ تقدیر شدنه که باعث واکنش تنده و واکنش تند هم دلیلِ سیاهیه پرونده !
پرونده ی سیاهه که به دار و مجازات میرسه !
فقط دار مقصر نیست ! پرونده هم مقصره !
فقط قاضی یا فقط گاد مقصر نیست ؛ مردم هم مقصرن !
بعضی وقتا ، بعضی وقتا همه باید مجازات شن و بهترین مجازات ، رفتنه !
مغز من تَرَک داره ، بیخود هِی ضربه نزن
که پخش میشه یهو کفِ زمین !
این جاده ، هزار جهت داره
اون و به هیچ وجه یه طرفه نبین !
خستهام از شما آدما که فقط همه جا ، همش به ضررِ همین !
هر طرف رد بشی ، داغونی که هر جا بالاخره یه قَدَر کرده کمین !
از این سیاه ترم ممکنه باز تیره ترم میشه !
تو خودت داغونی واسه چی بزنم نیشت ؟!
باید برم که خیالت راحت نباشه ، منم پیشت !
از این سیاه ترم ممکنه باز تیره ترم میشه !
تو خودت داغونی واسه چی بزنم نیشت !
باید برم که خیالت ، راحت نباشه منم پیشت !
آ ، تو همه چیت برعکس
تو مُخی و بَد عکس !
فکر کردی کاملی بَرا من ولی جِرِت میدن بَر و بَکس !
از خود راضی فقط باید بری زیر چَک و لگد !
بد لَش شده تَنَت وقتشه گمشی وَرِ دلِ نَنَت !
آ ، درد تو بدن نادَخه
اینجا غرق هر بدن تو دردش !
هر کی از راه رسید دلت و عملاً خون کردش !
تو چرا ناراحتی ؟! رفت !
من چرا ناراحتم که کارد و تا تَه نکردم تو قلبش !
ببین ، من بَدم تو گردش ، من مالِ خونه موندنم !
اَبدم خونهام عشق ، هَوسم جونم شِعر !
من واسه خودم جا ندارم که بخوادش قاطیم اونم شه !
ولی باز چسبید به کونم ، شِت !
هِی اشکا میخواد بریزه ، من پلک میزنم و میخندم !
هِی پرونده زمین و گُل و پِیک میزنم و میبندم !
هِی از این آدما دل میکنم و میجنگم !
هِی اشکا میخواد بریزه ، من پلک میزنم و میخندم !
هِی پرونده زمین و گُل و پِیک میزنم و میبندم !
هِی از این آدما دل میکنم و میجنگم !