Amir Tataloo
Chetori Mishe (Version 2)
آ ، یک یک دو دو هشت !
چطوری میشه ؟!
چطوری میشه انقدر نامرد بود ؟! (چطوری میشه ؟)
واقعا چطوری ؟! (واقعا ، چطور؟)
چطور میشه انقدر وحشی بود ؟! (ها؟!)
چطور میشه انقدر بی رگ بود ؟! (چطوری؟)
چطور میشه انقدر ...
بی وجود بود ! بی غیرت بود ؟!
چطوری میشه این همه رنگ و ندید !
چطوری میشه ؟!
چطوری میشه به جون ، این حجمِ نَنگ و خرید !
چطوری میشه ؟!
چطوری میشه بگو ؛ این همه قلب و شکست !
چطور میشه رو یکی ، همه ی درا رو بست !
چطوری میشه بُرید ، این همه نون از سفره ها !
چرا انقدر راحته زدنِ دستبُرد به ما !
بیا نور بپاچیم به تیرگیا !
یه روحِ تازه بدیم به ایران !
جای اینکه بیخود بشینی ، بشی پا !
چی میشه ، یه نفسِ تازه بگیری بِدی ما !
بیا یه کوه بشیم و یکی شه ایمان !
بیا یه صدا بشیم که بپیچه این بار !
تو گوشِ زمین و بذار که بگیره این کار !
بذار جون بگیره سالمِ ، بذار بمیره بیمار !
نور بپاچیم به تیرگیا !
بیا یه روحِ تازه بدیم به ایران !
جای اینکه بیخود بشینی ، بشی پا !
چی میشه ، یه نفسِ تازه بگیری بِدی ما !
بیا یه کوه بشیم و یکی شه ایمان !
بیا یه صدا بشیم که بپیچه این بار
تو گوشِ زمین و بذار که بگیره این کار !
بذار جون بگیره سالمِ ، بذار بمیره بیمار !
گاهی درمان لازم نیست ، مرگ درمان است ، حذف درمان است !
گاهی تیمار کردن را امکانی نیست ، قطع لازم است ، جنگ لازم است !
گاهی فشارِ جهل به حدی بالاست که کندنِ دندانِ عقل لازم است !
آ ، چطو میشه این همه جوون و نادیده گرفت ؟
چطو میشه این همه استعداد و کشت ؟ ها ؟!
چطو میشه که انقد بدیم استکبار و رشد ؟
چطوری میشه فقط دَرجا ، فقط تکرار و فحش ؟
چطوری میشه به مهمون جای پذیرایی ، بزنی باتوم و مشت ؟ هاا ؟!
( تقدیم به برادر خواهرای افغانم )
چطوری میشه ندید یه دختر ، یه خانوم و خوش ؟
چطوری میشه بگی ما پسرا ، مَردا بگیریم اسلحه هامون و پُشت ؟
آ ، کِی تونستیم انقدر بد باشیم که حقمون بشه جلاد و ظلم ؟!
کِی تونستیم انقدر دور شیم که انقدره بشه مرزا بزرگ ؟!
چطور میشه اینطور فردا رو کُشت ؟!
چطور میشه واقعیت انقدر عن باشه ، پخش کنیم اخبار و خوش ؟!
وقتشه بدیم افکار و رشد !
باید از صورتا غم ها رو شُست !
بس گرفتی سهما رو شُل که حق نارو شد !
بس که درید زن ها رو گرگ !
از پا انداخت مَردا رو قرص !
بس که ندید آینده رو پدر ملخ همه انبار و خورد !
بس مادر در و باز گذاشت که دزده زد همه اموال و بُرد !
بیا نور بپاچیم به تیرگیا !
یه روحِ تازه بدیم به ایران !
جای اینکه بیخود بشینی ، بشی پا !
چی میشه ، یه نفسِ تازه بگیری بِدی ما !
بیا یه کوه بشیم و یکی شه ایمان !
بیا یه صدا بشیم که بپیچه این بار
تو گوشِ زمین و بذار که بگیره این کار !
بذار جون بگیره سالمِ ، بذار بمیره بیمار !
نور بپاچیم به تیرگیا !
بیا یه روحِ تازه بدیم به ایران !
جای اینکه بیخود بشینی ، بشی پا !
چی میشه ، یه نفسِ تازه بگیری بِدی ما ؟!
بیا یه کوه بشیم و یکی شه ایمان !
بیا یه صدا بشیم که بپیچه این بار
تو گوشِ زمین و بذار که بگیره این کار !
بذار جون بگیره سالمِ ، بذار بمیره بیمار !
چطوری میشه که حقِ یکی و ندی ،
بعد بخوای حقت و بدن ؟! ها ؟
چطوری میشه به ضعیف ترت زور بگی ،
بعد بخوای قوی تره بهت زور نگه ؟!
چطوری میشه به مالِ مردم چشمِ بد داشته باشی و ..
نخوای به مالِت چشمِ بد داشته باشن ؟!
چطوری میشه فحش و انرژی منفی بفرستی سمتِ یکی و
بدبختی و غم به سراغت نیاد ؟!
من این جون و نمیخوامش وقتی که جون نداره همسرم !
من این پول و نمیخوام وقتی نونِ شب نداره هموطن !
من این خون و نمیخوامش وقتی بستس رگم !
من این شعر و نمیخوامش وقتی خستس قلم ، وقتی شکستس قلبم !
اینجا همه عاشق تشویقین !
همه عاشق وحشی گریَن !
میکشن و جشن میگیرن !
اینجا هر مدل مَشقی دیدم !
همه تنبل عقب مونده ..
ولی دمشونو چرب کنی مشتی میرن !
اینجا احدِ دقیانوسه هنوز رو قانونای کشکی گیرن !
اینجا هدف معنی نداره حتی ناخداهاش از کشتی سیرن !
توام همه جا رو گشتی بی من و ..
دائم به جایِ چشم میگی نه !
از توام حالم بهم میخوره ، توام ازونایی که تهش میمیرن !
از این زمین عُقم میگیره ، خسته ام از وحشی دیدن !
بیا نور بپاچیم به تیرگیا !
یه روحِ تازه بدیم به ایران !
جای اینکه بیخود بشینی ، بشی پا !
چی میشه ، یه نفسِ تازه بگیری بِدی ما !
بیا یه کوه بشیم و یکی شه ایمان !
بیا یه صدا بشیم که بپیچه این بار
تو گوشِ زمین و بذار که بگیره این کار !
بذار جون بگیره سالمِ ، بذار بمیره بیمار !
نور بپاچیم به تیرگیا !
بیا یه روحِ تازه بدیم به ایران !
جای اینکه بیخود بشینی ، بشی پا !
چی میشه ، یه نفسِ تازه بگیری بِدی ما !
بیا یه کوه بشیم و یکی شه ایمان !
بیا یه صدا بشیم که بپیچه این بار
تو گوشِ زمین و بذار که بگیره این کار !
بذار جون بگیره سالمِ ، بذار بمیره بیمار !
وقتی اوضاع از تو خونه خرابه ،
چطوری میخوای از تو خیابون درستش کنی ؟!
وقتی میریزی تو خیابون که اوضاع رو درست کنی ،
اول باید بریزی تو خودت !
خودت و درست کنی !
بعد بری کفِ خیابون !
یا باید نری یا باید بی خایه گی رو بزاری کنار !
وحشت و ترس و بزاری کنار !
جونت و بزاری کفِ دستت و واقعی بری !
جیغ و دادِ الکی فایده نداره !
وقتی میبینی خون میریزن باید خون بریزی !
وگرنه تهش همینه که میبینی !
فقط میمیری و میمیری و میمیری !
گر جهنم میروی مردانه رو ..
و بدان که جهنم را داغی معناست و جنگ را خون !