میخوام شعر بنویسم
ولی این یکیو نقاشیش هم میکشم
حواستون به من 3 باشه، آخه چون کرید
ببین، جواب خیلی چیزا میشه به من چه باشه
این یکیو نقاشیش هم میکِشم
اون پیپر قهوه ایه کجاست؟ ها کجاست؟
میخوام یه رول گل بکِشم
مدادِ زردِ من کو (حاجی مدادِ منو ندیدی؟)
میخوام یه اسکل بکِشم، چرا؟
زرد مثلِ رنگِ این روزا
اسکل چون که تهش اینه هنوز
باید عینِ خودشون زامبی باشی
تا بغض توو چهره ات نشینه هر روز
مداد قرمزم کو، میخوام توو نقاشیم اصلاً
دو تا شاخ بدم به زنبور
نیش کمشه نگرانشم آخه
این عسل نمیداد اگه بزن بود
من توو نقاشیم میخوام اصاً
آرشه بدم به سنتور
یه چی جدید
مدادِ آبیمو بده، میخوام آسمون بکِشم
هنوز شبا خاکستریه
هنوز دو تا کاسه خونه چشَم
مدادِ سبزِ من کجاست
میخوام یه کشور بکِشم، یه کشور
یه پنجره که باغچمون از توش
بخوره بهتر به چشَم
اینجوری شاید اولین نفری باشیم که طلوعو دیده
دلم میخواد آروم بشم
یه سریا ارّه بشن
دلم میخواد شلش کنم
گرفتم، دیگه زهرِ چشم هم
دلم میخواد توو نقاشیم
درِ قفسو باز بکشم
هر کی میخواد بره بره
دلم نمیخواد که ناز بکشم
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بَسَم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
چه شلاق ها که نخوردیم برای جرمِ نکرده
از همین مردُم، بله، همین مردُم
آن که به من جرم بست یکی از اقوامتان بود و
آن که حکم داد یکی از پدرانتان
و آنکه زد یکی از برادرانتان
پس کسی از خارج این کشور وارد این پرونده نشد
من مزدم را گرفتم ( توو جشنواره فجر)
زمینی به شعاعِ فرسنگ ها فحش
و به قطر میلیون ها مشت (اوه اوه اوه)
تشویق شدم، به مرزهای تبعید و
مزین شدم به تهمت و تبعیض و تقصیر
(بدونِ حتی مدرک)
من بی راهه رفتم تا هدف تا سوی دشمن
تا فراسوی حقیقت سینه خیز
من بریدم از تنم
قلبمو با زنگ زده چاقوی خرابِ نیمه تیز
من خودم دینم و این شعرم کتابم
من خودم آئین و بمب و انفجارم
من خودم افتادم، چون که خب سنگینه بارم
معجزه ام هم هه، همین صبری که دارم
آماده ای واسه بقیه اش؟
من یه حسینم بدون شمشیر
و اصغر و اکبر و عباس
یه امیرم وسط پرسش و پاسخ انکر
و منکر عنتر و رقاص
من، همین خوبم، همین خوبم تو برو خود را باش
تو برو خود را باش
تو برو خود را باش
اسکلتو جمع بکن
که وَر نرو ملا باهاش
حقمون شد شاباش
من، پسرِ این جهنمم
که سادیسمی و خشن شد کاراش
آره من مادرم جای زبون
نیشِ عقرب و کبری داشت
(تنبیه به جای تشویق، لج)
من همون آشم که خورده شد با جاش
کاسه ی صبرِ منم پُر شد از اما اگر
آره پُر شد با کاش، کاش کاش ای کاش
ای کاش به دردم مرحم میشدی
که شعله های آتشم فروکِش میکرد
کاش لااقل بنزین نمیشدی اگر دودِ سوختنم
چشمانی را میزد
کاش زندان نمیساختیم شاید آنگاه
هدایت میساخت زندانی را ایزد
کاش کودکانمان را آگاه میکردیم
تا جای وحشت از خطر گذر میکردند و
کاش دخترانمان به جای هفت ساله و نه ساله
لااقل پانزده ساله شوهر میکردند
کاش، ای کاش
+ ببینید، اصن ربطی به سن نداره
من خودم خیلی آدم غیرتیم، ولی
وقتی برادر طرف رضایت بده
و پدرش رضایت بده
دختر از هفت سالگی می تونه
صیغه شدن و تن فروشی رو آغاز کنه
و هیچ اشکالی نداره
هیچ اشکالی نداره
من خودم دختر نه ساله اجاره خونشون مونده بود
پدرش اومد گفت، برادرم دختره نداشت
پدرشم اجازه داد من صیغه کردم دخترشونو
خیلیم حال کردم
اصن بچه کوچیک یه حال دیگه داره
مهم اینه که به غیرت برادر و پدر ضربه نخوره
وقتی خودشون رضایت میدن
وگرنه اگه به غیرت باشه من خودم از همه غیرتی ترم
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بسم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
مار از پونه بدش میاد
من مارم پونه رو هم هستم
از همه دورم خودِ غارِ حراست
کاملاً، خونم هم رسماً
من گه زده به فنِ بیانم
اینا با یه اشاره هم جر میدن
برو تا دنده ندادم
اگه دنبالِ جوابی بیا
خودِ بنده جوابم
سلطان خودمم شیر خرمه
ولی اینو میفهمن دیرتر همه
سعی کن خودت دور بمونی ازم
تا عصبانیم نکردی تا نکردم کیر دهنت
آآ من جهان زیرِ پیرهنمه
ببین، فقط اندازه وزنت رنگِ تتومه
هر کی باشی از ریشه میزنمت
پای اون که توو رویاهاته الآن زیر سرمه
زیرِ سنگینی حرفام میکِشه تیر کمرت
آنتیک و لشه رفتاراشم
یه وقتایی تاریک و خلم
همه مدل داریم هم کوچیک و
تپل مپل هم باریک و بلند
همه صورتا ضد عفونی
نیستم حتی ماتیکو کلاً
من خودم تنهایی می گام
نمیخوام بقیه کاری بکنن
چون پیش اومد بحثِ کرونا
خط زدیم از گله تو رو ما
دور پُره از بچه پُر و لات
قهوه ایت میکنن رنگ شکلات
خب حالا که لاتیش پُر شد
من یه جوری آتیش زدم که
جفت چشات رو آتیش قفل شد
تنفگتو آتیش خور کن
من یه شیر متمدنم
ولی خدا نکنه رَد بدم
اگه از دستم در رفتی بگو
کل فامیلو شله زرد بدن
من شعار و شعر میگم
ضعیف کشا رو جر میدم
من خدا و قدیسم
ولی یه موقع دیدی با ابلیسم
یه روز سفید یه روز سیاه
رو نمیدیم به روسپیا
هر روز جنگ هر روز حاشیه
وایکینگی ولی امروزی ما
من کص نازو دوس دارم ارضا نمیشم با ریحانا
یا با ما راه بیا یا هاتف گنجی آریانا
رنده میشی توو اکیپِ ما، مموریت فول میزنه
حاجی ما سینامون فرده از گلوری پول میبَره
کیری فیس چرا ایمان نمیای، چرا عن میخوری
همین کاره اندازه کافی غول نی مگه؟
پُر فحش شده دفترِ من روش
رو شونم نشسته کفترِ غم
شبا هی میشه بدتر و سرد و
راحت از شبای اول قبر
اصا کابوس شده شب برا من
دور یه سری عنتر و عن
این بغضه مخصوصِ خودمه
یه بغض تک پَر و سم
کص کیری من دوس ندارم
خوب باشی تا تهِ راهش هستم
درست همون جا میخوری ازم
که فکر میکنی باز نشستم
من جون میگیرم با شکستم
اونی که احترامم نکنه
هر چی باشه نمیخوام باشه اصلا
توو کارم عاشق رسماً
من خسته ام از جماعت زنده کُش مُرده پرست
من موهام سفید شده صورتمم خورده تَرک
هه، آخه من خوب میدونم از همشون گنده ترم
(همه میدونن)
ولی اونا میخوان من از رو این پشتِ بومِ گه بپَرم
(بیلاخ به همین خیال باش)
من تا شماهارو ندم زیرِ خاک هیچ جا نمیرم
منی که پاک بودم، مهربون بودم
حالا اما از همشون هم پُر عقده ترم
اینا هر روز با کاراشون
یه کار میکنن که من عُق بزنم
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بَسَم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
من از دیوانه ها دیدم هزاران عاقل مُرده
من از عاقل ولی دیدم سری کاملِ عقده
من از کرم به پروانه شدن زور شدم
همه از مال من خوردن من از مالِ خودم دور شدم
من، چه ساده بودم اما پُر منظور شدم
پُر منظور شدم
به من دادن هدیه از قمار
به من دادند دو مهره از دو مار
یکی خوش خط و خوش رنگ و پُر از پول و دلار
یکی طولانی و وحشی پُر دروغ و شعار
به من باغچه ای دادن پُر از موش و شغال
به من بسته رسیده پُره از پوچ و سوال
من از می کده دیدم عشقو با اکراه
من از پیامبر شنیدم عقد دختر کوچک را
من به باغِ خود زدم اگر هم بیلی زدم
من از عشق خواندم اما به من سیلی زدن
ادبو ول کن ببین مردُم این لجن کده کیری بَدن
ببین من از اصلاً گیرم بدم
به تو که کاری نداشتم به خودم زدم
حتی اگه کیرم زدم
چطور میشه که حقِ محضِ منو بگیرن ازم
چطوری میشه دنیا اینطوری شه به کیرم اصاً
هه ولی خدایی توو سه بیت سه تا کیر تحسین برانگیزه
ای بابا، اینا بیشتر از ایناشو به ما زدن
سه تا که شوخیه
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بَسَم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
یه محمد بی قرآن
یه امیر ولی با ممنوعم و با تو و جهنم
یه عیسی ام که حتی بلدم
از مریمم دل بکَنم من
یه برهانم یه اقلیمم
یه سیاره ی متروکه ام
یه بت ام بی قسم آیه
و من همواره مشکوکم
من، یه چشمه ام که میجوشه
دوتا چشمم ولی خونه
یه بهشتم ولی توو مِه
یه فرشتم ولی رونده
یه بغض خطری توومه
فقط یه روزتو هستم
خطرناکم اگه امشب نری خونه
به من، سیمرغ تجاوز دادن و سیمای لخت
چه بلورین سهم من شد، عاقبت این جام کفر
به من کابوس بخشیدن بجا سوت و دست و هورا
به من فرصت دیدن دادن اما وسطِ کورا
درونم تخم غم کاشتن وسط قلب اهورا
به من معجزه ای دادن وسط قرن حسودا
من از سهمِ خودم قهر و شدم هرزه
منم همون بی ادبه، کسکش بی مزه
حالا که مرگِ من قانون این زندونه بی مرزه
منم خون میریزم هرجا که بیرزه
(منم خون میریزم هرجا که بیرزه)
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بَسَم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
مداد مشکیمو بده، یکم سیاه قلم دارم
چندتا چشم و ابرو میخوام که از زمین برم دارن
میخوام برم
بذار یکم خب قبل رفتنم، برات عشق بکشم
بذار خط خطی کنم هر چی خورد، چیزه زشت به چشم
روی دیوارای شهری که
واسم حتی یه خونه ام نداره
من، یه نقاشی کشیدم
پُره از ماه و ستاره
شباشم پُره از نقش و نگاره
رو تمدنی که سالهاست
همش پا به فراره
من یه سلسله کشیدم
پُره شادی و شراره
اینو با خونم کشیدم
این یکیو با خونم نوشتم
این یکی ردخور نداره
این یکی ردخور نداره
قرآن ناطق
به همسران و خواهران من بگو که
ماسک و روسری و حتی
عینک و دستکش بزنن
بگو حتی رفقا برادرا مریضن و
تشنه یِ زن هیزن و کسکش پدرن
بگو اونم بدجور اصاً
جایی میرن دست ندن مشت بزنن
بگو همه چشما بد و هرزه اس
ولی خایشو ندارن بگن
من دارم بت میگم
منم چون اینا رو میگم هزار وصله بهم چسبوندن و
جرمو جزا دادن به من
به من یک یک دو دو
منی که غصتو خوردم، هشت
حواستون به من 3 هَه؟
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بَسَم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
من واسه اینایی که دَر میرن ازم
یه کوره ی اهریمن پَزم
من اینا رو با چشم می گام حاجی
گنده تر از خودم ندیدم اصلاً
من از دیشب ده تا چاقیدم
تازه شده تقریباً بَسَم
چشم رو همه حتی رو تفریح هم بستم
هر روز هم جمعه تعطیلم رسماً
در واقع هر کسی نمیتونه من باشه
در واقع هیشکی نمیتونه من باشه
چون من هرچند هزار سال یه بار ساخته میشم و
تو هر نه ماه چند تا
تو فکر کن منظور از من همون ایران بود و
همون تمدن چند هزار ساله
خلاص