اونی که رو نِمیداد بِهِت
حالا اِسمِتو مینویسه روی دیوار ، یه حس
یه نَفَس یه گردگیری این خونه میخواد ، بِرِس
که تنهایی میکنه تو خونه بیداد ، بِرِس
اونی که رو نِمیداد بِهِت
حالا اِسمِتو مینویسه روی دیوار ، یه حس
یه نَفَس یه گردگیری این خونه میخواد ، بِرِس
که تنهایی میکنه تو خونه بیداد ، بِرِس
پُرَم از غُر ، گِلِه
تو تنهایی سوختم ، بَدَنَم گُر ، گرفت
پُرَم از غَم ، بِرِس
تو تاریکی موندم دِلَمَم مُرد ، چه حیف
من ازَت دورَم ، تو بِرِس
من یکمی ، غُد و مغرورم ، بِرِس
اگه بد بودم اگه فاصِلَس ، مَجبورَم ، برس
اونی که رو نِمیداد بِهِت
حالا اِسمِتو مینویسه روی دیوار ، یه حس
یه نَفَس یه گردگیری این خونه میخواد ، بِرِس
که تنهایی میکنه تو خونه بیداد
من از این عالَمِ خَستَم تو بِرِس
چشم رو هرچی آدمِ بَستَم ، بِرِس
فِک نکن با همه هستم
من تو رو میخوام بِپا چِشات کار نده دَستَم
من از این گَلّه بُریدَم نگو
همه چیت حلّه تو بی من همون
چِشمِ خوش رنگتو دیدن ، واسه من بسه
من جونمم به تو میدم
اونی که رو نِمیداد بِهِت
حالا اِسمِتو مینویسه روی دیوار ، یه حس
یه نَفَس یه گردگیری این خونه میخواد ، بِرِس
که تنهایی میکنه تو خونه بیداد ، بِرِس
اونی که رو نِمیداد بِهِت
حالا اِسمِتو مینویسه روی دیوار