[ورس یک]
ما همیشه یه چند ثانیه دیر رسیدیم
گشنه ولی یجور دیدیمون
که انگار سیر سیریم
ما همیشه سر پایین ولی پیرِ پیریم
توو جوونی پَسی خوری
وسط بگیر بگیری
آره ما پس مونده های
همون عشق و حالای دیر به دیریم
آره ما زامبی بودیم زیر گریم
یادمون دادن همش همدیگه رو زیر بگیریم
آ ، سوخته هامون یخ زده
یخ زده هامون سوختن و
یاد گرفتیم زخمای خودمونو دوختنو
آدما همه هَول رو مخ و توو کون نرو
انقده سنگینه حتی یادت میره خوندنو
برزخ ما رو ریپیته روبرومو مِه گرفت
کاری نداره پُر شدی عین خودم بترک
عین خودم بگیر همه زندگیو به تخمت
بزن کوچه علی چپ بشین به فیلم به تخمه
عین خودم لش و لِی عین خودت بی حسم
منم عین خودت قفلی حتی عین خودت نشستم
چشم غُره هام به دیوار به دنیا یه نیش خند
میزنم و میگم میشه این فرمونو بدیش من
ما بد نبودیم بلد بودیم دنیا ما رو نمیخورد
ما تُنگ بودیم اگه دریا بودیم که ماهیمون نمیمُرد
ما ساده بودیم نبودیم که روحمو نمیبرد
بِبره بچرخونه بعد بیای بگی مرد
[کورس]
همش اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
هی اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
[ورس دو]
ننم خواب دیده بود توو یه رودخونه
همه دارن ماهی میگیرن و منم چایی میریزم و
گرفتم به تَر و تخمم همه نون شبو
ولی من نمیخواستم که ماهیا جون بدن و
رفقا داشتن همه دست برد میزدن رود منو
ببینم، صبر کن هنوز مونده نرو
شما از آکواریوم خودت ماهی میگیری؟
نخیر ، عجب دریای سحر آمیزیه غمای عالم
عجب بغض گرونی من خودم سرمایه دارم
عجب زورِ کمی دنیا همش آمپوله هیکل
عجب آویزون و سرگردونه پاندول غیرت
عجب ترافیکی شده عین کارخونه همت
همه ماشینی بازاری شده کار خوبه نعمت
عجب چیزایی میریزی تو هر روز تووی چاییت
عجب کسی شده دخترِ کوچولوی داییت
عجب معصومیت جنده شد ؛ جنده ها همه مادر شدن
مسلمونا رو درست دیدم کافر شدم
عجب اونایی که دوییدن و آخر شدن
هر چی دوییدن فقط شکسته و لاغر شدن
عجب دنیای بدتر شده از مادر شوهر
عجب ترس و غم و استرسی داره دیگه خواهر شدن
عجب کسکشایی برادر شدن ، هه ، عجب
همش حمالیِ بیخودیه نمونده به پام کسی
جمع میکنی ولی باید تهش بدی بری واینسی
لش شدی ولی معذبی ، بس میکنم بازرسی
دود شده دلواپسی ، هی نسخی هات اسیر
هر خریو میبینی ، ور میداری باش اسید
چهار تا عین خودت واسه شهر و آدماش بسی
تفریحای کاغذی ، شلوغی بیخودی
رو هر چی توهمیِ ، دروغیه میخ شدی
[کورس]
همش اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
هی اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
[ورس سه]
عجب صبری طبیعت ساخته واسه ما
عجب کوهی به جا مونده ازم
عجب وحشیِ حال من
برو و سر به این خونه نزن
تو رو عزیز جونت قسم
عجب حالم گرفته است و
عجب خون ریزی بد کرده دنیای من از تووم و
همش طرح های موازی میوفته
دائم از لای قفس روم و زدن بالِ پرستومو
نمیرسن به هم خطای ما
تو خط قرمز شدی رو آبیِ نقاشیم
چطوری میخواستی توو شعرِ من
قافیه هم باشی
چطوری زهرت رو پاکی من پاشید
راها هر دفعه سخت تر میشن
ماها هنوز عقب صد هیچیم
آها از رو همدیگه راحت
عجب از رو غَرض رد میشیم
همه سمتِ مرگ تدریجی
همه بد یه دنده بد گیجیم
عجب پیچک تنهایی دوباره
دور همه قلبِ من پیچید
[کورس]
همش اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
هی اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
[ورس چهار]
آ ، شهرِ ما قاضی نداشت قصاب بود
یه عده میریختن جمع میکردن
یه عِده زنگ میزدن نصاب زود
توو شهرمون همیشه دو تا چشم رو غذام بود
چاقو میکردن کون هم
میترسیدن از آمپول
شهر ما نه پنجره نه سقف داشت
نه هرچی کاشتیو میشه برداشت
نه مونده برام پول ، خدایی ها ، عجب
آ شهر ما تلفناش شنوده ولی حرفتو نمیفهمن
دیدنِ من میای جای دست گل بگیر بهمن
به هر کی نگو تو اصلاً دردتو که بی رحمن
آدما اینجا از پشت دست گرگو میبندن و
دندوناشو وا میزارن بس که خُل و بی کله ان
آب میدن هی دست گل و میخندن
یه سری فقیر و یه سری هم که خب
دستِ پُر و بی جنبه ان
عقبو ول میکنن و سمت جلو میجنگن
دیر اومدی زود نخواه برو
بعِد یه عمری عزیز گیر اوردیم تنها تو رو
میدونی شهر ما نیتش هم خیر بوده
داشته میساخته اما زورو
توفیقای اجباری ، بهشتای زورکی
کمرت خم میشه زیر غرور و زور تکی
حرفای خاله زنکی همسایه های پولکی
اینجا هر کی خودش سوراخ میکرد زیر کشتیشو
بدجوری سوختیم ولی خب ته دیگمون مشتی شد
[کورس]
همش اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
هی اشکا میخواد بیاد پایین دور و برو میپام
همش بینی گرفته انگار روزی دو بار میچام
چتم و هی همه چیمو همه جا جا میزارم
از همه آدما حتی دره دافا بیزارم
بُغضِ میخواد بشکنه هی خفت منو میچسبه
تا میخوام عادی باشم زرتی یهویی شکسته
قلبم هی تند میزنه بد بینم و بی جنبه
نمیفهمم فازشو وقتی یکی میخنده
[اوترو]
عجب بابا عجب ، هه
عجب بابا عجب ، آ خلاص