Navid
612
سلام ، من بی ام
رو بیت سوار بپر بالا
اگه مسیرت میخورد به مسیرم
میرم سمت مجهول
از تصادف های بدجور دربردم جون
اما هر جور حساب کردم حق تقدم با من بود
بگذریم ، وقت کمه... همش یه عمر
من از بزرگ شدن متنفرم
یه جورایی برعکس تو
صفحه های پر رو خوندم متعالی شم
و نشنیدم که میخونن صفحه های خالی منو
چشمم کور ، دنده 5
میرم تا تهش
آگاهی به نقص آخه نقص هم جزو آدم
آدمم اما نمی دونم آدم چیه
فقط وابستم به هرکی که لاقل یه بار یه جا بام خندیده
منم می خندم می دونم همیشه تهش
بر می گردم سیاره ام یه حباب شیشه دست
می پوشونمت باهاش وقتی هوا می شه سرد
بترکه چشم باد من تا تهش پیشتم
اینجا میمونم هیچ جا نمیرم
فقط صبر کن دو تا پیتزا بگیرم
تا صبح بشینیم پای فیلم های بی ته
که معلوم نیست میشه بالاخره کی قهرمانش؟!
حرف های قلبم رو میگم به ماه
ماه من رو ماچ میکنه و میشم ستاره
زیر پام خواب یه شهر ساکت
ولی باز روشن ه یه تک چراغ
من اونجام توی اتاق
رو دست هام مونده جا لوله خودکار
حس کردم هنوز هم خامن افکارم
پس کله ام رو گذاشتم روی اجاق
میشم هی داغ ، میده جنون
به لبم دلم هم کاسه خون
یه چی آتیش زده به استخونم
که مخ رو از بیخ و بن داده تکون