Putak
Talafi
بیخیالش یعنی همون به تخمت
به تخمت نمیخوان درکت کنن
به تخمت نمیخوان حضمت کنن
به نخمتتف پرت بت کنن
همیشه که نباس مهربون بود
یه بارم به خودت بگو یاغی
همیشه که نباس سلامتی رفت
یه بارم بگو کیر تو ساغی
ای تف بهت ساغی
که هرچی گفتی برعکس شد
دارا تنها شد
سارا با کامبیز هم تخت شد
بعد سلامتی تو درد تو زندگیم سر فصل شد
بدون حتی یه کلمه نقطه تویه سر خط مُرد
فقر چیست؟ لباس کهنه؟
فقر چیست؟ نگاه مُرده؟
نه فقر کمر شکسته ی پدرمه
فقر نگاه پُره بغض مادرمه
فقر خون زیر پوستیه تاوَلَمِ
فقر ثانیه های تند ساعتمه
فقر یعنی کُلی منت بکشی
بعدشم جواب نع بشنوی
چقد درگیر چرندیاتی تو در کل
تو فندک بزن من میترکم از الکل
انقد خوردم دارم اُق میزنم عا
پشته هم از سیگارم پُک میزنم عا
دارم رو خرابی هام پل میزنم عا
به مولا تلافی میکنم دنیا عا
هرکی یه خط انداخت توام بنداز وحشی
زخمام که خوب بشه خیلیاتونو میکنم زخمی
ولی الان هیچی نمیفهمم احساس کشکی
خجالت نکش خطو بنداز مشتی
د چرا وایسادی بنداز مشتی
باس فحش خار مادر بدم بنداز مشتی
اینم رفت اونم رفت همه رفتیم
تنها خداس که میمونه