Putak
Pedar Madar
[اینترو]

یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری
نامه ام باید کوتاه باشد ساده باشد ، از نو برایت مینویسم

[ورس یک]

نامه ای مینویسم برای مادرم
برای فرشته ای که جونش رو داد با باورم
مشکلات خروج و ورود به کشورم
این رپ کثیف چهار سالی ندیدمت دلبرم
نامه ای مینویسم با حس اشک یک سره ام
دوست دارم مادرم بگو دوست دارم پسرم
زیاد موافق حجاب نیستم ولی
آرومم میکنه وقتی چادرت رو جا پتو میکشم رو سرم
کار های خوبم همه بوت رو میدن هه
جواب همه دوست دارم هات رو میدم فکر کن این کله
مادری که تمام عمرش وقف ما شد
اون وقت تا سر کوچه یه نون بگیره انگار کوه رو میکنه
اینجا بی تو جهنمه غربت و غریبیش
اینجا سخته مقصد و سردیش
ترس من از اون روزه یکی زنگ بزنه بگه
مادرت پر زد و ندیدیش
موهای تنم سیخ میشن
با فکر اینکه یه روزی نمونی پیشم
بذار بگن بچه ننست قبل اذان خونه ام
همون فدای مامانیم میشم
موهای تنم سیخ میشن
با فکر اینکه یه روزی نمونی پیشم
بذار بگن بچه ننست
همون پسر جون جونی مامانیم میشم
[ورس دو]

پدرم هشت صبح میرفت سر کار
آخر شب میومد خونه
الآن بیست و پنج سالی میگذره
به همین برکت قسم زندگی پدر همونه
همیشه میگم تفریح پدرم خب چیه
عاقبت بخیری من حیف نونه
به دست آوردن یه لقمه نونه
عدم ریختن حتی یه جرعه خونه
گفت نکن ، کردم
گفت نکش ، کشدیم
گفت نرو ، رفتم
آخه چقدری من پستم
ای خدا چقدری من پستم
اگه ساعت زمان تو اون فیلم برسه به دستم
بوسیدن دستش که سهله
بیخیال حس و حالش اصلا

[اوترو]

همه ی هستی من آیه ی تاریکی‏ست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ‏ها و رستن‌‏های ابدی خواهد برد
من در این آیه تو را آه کشیدم آه
من در این آیه تو را به درخت و آب و آتش پیوند زدم