؛[همخوان]؛
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه

؛[قسمت ۱]؛
مثل پُتک قوی ام
هرکی‌ جرأت داره راه بازه
مفت پری نه
بعد چند ماه شد کار حاضر
پشت سریمم
بگا رفت افتاد از کار کاسبی
میدیم ما پس کار واسه کی‌؟
میشن سریع سایتا سه پیچ
منمو بیت‌
هاه با چندتا کلمه ریتم
همه شدن دیگه حبله فیت
بیان اول تیتر
بیخیال اون ندارم من وقت برا کل
میکنی‌ تو پس‌ فردا شر
باید بشن شرخرا جم
خایمال بودی اولاشم
سلامتی‌ عشقیا
حال می‌کنه هر قشری بام
اومدن زدن بد کوبوندن
غرق نشدن کشتیام
ولی‌ من مشتی پایم
زندگی‌ تش نی‌ خایم
می‌خوام برام کش بیارن
؛[بریج]؛
بگو بیخودی چرا تو داغِ داستانی
وقتی‌ توپ تو دست ماست می‌کنیم راحت پاس کاری
میدونی تیم ماست ما تا آخر وایستادیم
پَ باقیش باشه پیشکش

؛[همخوان]؛
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه
حالم هارِ بَد نذار کار به کار من نه

؛[اوترو]؛
آره، هیچ کار به کار من نداشته باشین
هی یه کار دیگه می کنین من یه کار دیگه می کنم