[متن آهنگ «نون و پنیر و سبزی» از ابی و داریوش]
نون و پنیر و هق هق
سفرهی سرد عاشق
نون و پنیر و فندق
رخت عزا تو صندوق
نون بیات و حلوا
سوخته حریر دریا
نون و پنیر و گردو
قصهی شهر جادو
نون و پنیر و بادوم
یه قصهی ناتموم
نون و پنیر و سبزی
تو بیش از این میارزی
پای همه گلدستهها
دوباره اعدام صدا
دوباره مرگ گل سرخ
دوبارهها دوبارهها
حریق سبز جنگلا
به دست کبریت جنون
از کاشیهای آبیمون
سرزده فوارهی خون
نون و پنیر و بادوم
یه قصهی ناتموم
نون و پنیر و سبزی
تو بیش از این میارزی
قصهی جادوگر بد
که از کتابا میاومد
نشسته بر منبر خون
عاشقا رو گردن میزد
کنار شهر آینه
جنگل سبز شیشه بود
برای گیس گلابتون
اون روز مثل همیشه بود
پونه میریخت تو دامنش
تا مادرش چادر کنه
میرفت که از بوی علف
تمام شهر رو پر کنه
غافل از اینکه راهش رو
جادوگر دزدیده بود
رو صورت خورشید خانم
خط سیاه کشیده بود
آهای آهای یکی بیاد
یه شعر تازهتر بگه
برای گیس گلابتون
از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد
که از کتابها می اومد
آهای آهای یکی بیاد
یه شعر تازهتر بگه
برای گیس گلابتون
از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد
که از کتابها می اومد
نون و پنیر و بادوم
یه قصهی ناتموم
نون و پنیر و سبزی
تو بیش از این میارزی
چشمای گیس گلابتون
چیزی به جز شب نمیدید
هوا نبود، نفس نبود
قصه به آخر نرسید
قصههای مادربزرگ
آیینه خود منه
طلسم جادوگر باید
با دستای تو بشکنه
با دستای رفاقتت
تاریکی وحشت نداره
نوری که حرفه آخره
به قصهمون پا میزاره
حیفه که شهر آیینه
سیاه بشه حروم بشه
قصه تو، قصه من
اینجوری ناتموم بشه
آهای آهای یکی بیاد
یه شعر تازهتر بگه
برای گیس گلابتون
از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد
که از کتابها می اومد
آهای آهای یکی بیاد
یه شعر تازهتر بگه
برای گیس گلابتون
از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بگه
تا شعر گیس گلابتون
یه شعر پر امید باشه
آیینه های تو به تو
هرکدومش خورشید باشه
آهای آهای یکی بیاد
یه شعر تازهتر بگه
برای گیس گلابتون
از مرگ جادوگر بگه
از مرگ جادوگر بد
که از کتابها می اومد
نون و پنیر و فندق
رخت عزا تو صندوق
نون و پنیر و سبزی
تو بیش از این میارزی