REZ
Halabi Abad
؛[مقدمه: داریوش]؛
دهقان، تبهکار

؛[قسمت اول: داریوش]؛
هر دردی داریم
انگار حلبی آبادیم
بیست چاری هَپَلی پا کاریم
هر لشی ما ها نی
ترکیدم جوری که می بیننم
میگن حلبی آبادی
حوالیمون همونجاست
تهبکاری کاری
حالا بالا اومدم از حوالی پایین
حلبی آبادیم ولی هول آماری
هر شب این بالاییم
ولی خبری بالا نی
تبهکارم ولی بازم حقمه آزادی
طرف ما خاکی
حلبی آبادیم
چه روازی رو
چه هدرایی دادیم
مجبوریم زندگی کنیم خطری قاچاقی
هوا پسه ولی بازم هوا همو داریم
حلبی آبادیم، حلبی آبادیم
هوا پسه حاجی
انگار حلبی آبادیم
هوا پسه حاجی
انگار حلبی آبادیم
حلبی آبادیم، حلبی آبادیم
هوا پسه حاجی
انگار حلبی آبادیم
؛[قسمت دوم: رض و داریوش]؛
حلبی آبادیم
حلبی آبادیم
توی سیاهی میدرخشیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
ما حلبی آبادیم
ما حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
تا این که کر کثیف بشه برق بزنه
ما همدیگه رو داریم
ما همدیگه رو داریم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
ما همه توی بادیم
ما همه توی بادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
ما همدیگرو داریم
توی حلبی آبادیم
اینجا عوضی افتادیم
اینجا عوضی افتادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
ماها همدیگه رو داریم
ما همدیگه رو داریم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
ما ها از پا نیوفتادیم
ما ها از پا نیوفتادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
هنو از پا نیوفتادیم
از پا نیوفتادیم
توی حلبی آبادیم
ما همدیگه رو داریم
توی حلبی آبادیم
ما همدیگه رو داریم
توی حلبی آبادیم
توی حلبی آبادیم
؛[قسمت پایانی: داریوش]؛
هر موقع ما رو دیدی
حلبی آبادیم