[متن آهنگ «درد دل» از بهرام]
[قسمت ۱]
زمون گذشت یا شاید هم من ازش گذشتم
بار و بندیل سفر آخرت رو بستم
چی شد که شاشیدم به بخت خودم
بذر نفرت رو پاشیدم با دست خودم
تو سن کم چیزای زیادی تجربه کردم
تونستم رسوندم بار کج رو به مقصد
چیزایی دیدم و شنیدم که تو عاجزی
از مفاهیم عرفانی تا داف فانتزی
بگم از بچگی بزرگ شدن تو کثافت
هر چی مهر و محبت سوخته تو اوج قساوت
تو نمیدونی، نمیفهمی، حق هم داری
زندگی نیست همش خنده، بکن از غم یادی
چرا تو جوونی زینتبخش دستام رد قمهس؟
چرا عبادت میکنم تا که بشه سد هوس؟
بگو چرا خدا کاری کرد که نفس بکشم؟
بگو چرا هنوز پرنده رو تو قفس میکشن؟
چرا آبروم ملعبه میشه کف دست مردم؟
چرا بعضیا محروم میشن از عطر خوش گندم؟
همه حرفام رو خلاصه میکنم تو یه جمله
بهرام زندهست، چون در آسمون قفله
[همخوان]
میدونم نمیدونی، خیلی سخته
ولی پر درد شده این دل من
نمیدونم از کجا شروع کنم گفتن
آخه اونا چرا گفتن دست از دنیا شستم
میدونم نمیدونی، خیلی سخته
ولی پر درد شده این دل من
نمیدونم از کجا شروع کنم گفتن
آخه اونا چرا گفتن دست از دنیا شستم
[قسمت ۲]
دوست داری باز هم بگم از فقر و ذلت؟
خرج کلمه واسه کی؟ واسهی این ملت؟
یاسین خوندن در گوش خر فرق نداره
بگم یا که نگم، تاثیری پس نداره
هرکی مایه بیشتر داشته باشه پس سواره
کسی که برد، تحمل شکست نداره
درد جوونهایی مثل من رو نفهمیدن
حرف زدن ولی کلماتشون رو نسنجیدن
میدونی که مخاطب من گسترهس ببین
از اون کارتن خوابش بگیر تا اون بچه برجنشین
خیلیا آرزوشونه که به ماها دست بدن
ولی اونایی که ظلم کنن تقاص پس میدن
تقاص نسلی که سوخت زیر شعلههای غم
خوشیهای به جا مونده از دورههای قبل
نسلی که لگد شد زیر بار منت
فرهنگی که بجاست، حاصل دستخوردههای غرب
[همخوان]
میدونم نمیدونی، خیلی سخته
ولی پر درد شده این دل من
نمیدونم از کجا شروع کنم گفتن
آخه اونا چرا گفتن دست از دنیا شستم
میدونم نمیدونی، خیلی سخته
ولی پر درد شده این دل من
نمیدونم از کجا شروع کنم گفتن
آخه اونا چرا گفتن دست از دنیا شستم
میدونم نمیدونی، خیلی سخته
ولی پر درد شده این دل من
نمیدونم از کجا شروع کنم گفتن
آخه اونا چرا گفتن دست از دنیا شستم
میدونم نمیدونی، خیلی سخته
ولی پر درد شده این دل من
نمیدونم از کجا شروع کنم گفتن
آخه اونا چرا گفتن دست از دنیا شستم