[متن آهنگ «یاغی» از بهرام]
[قسمت اول]
من اون شیطونم که جلو هیچ آدمی تعظیم نکرده
رونده شد ولی توی کاری که میکنهـ
هیچ وقت هیچ جا تردید نکرده
پس بذار بگم بهت که یاغیم
دور و ورم همه عاصین
تو یه پیکی من ساقیم
اینجا هم جهنمه، اونایی میفهمنـ
من رو که مث من ازش شاکین
زنده باد اون دستی که روی دیوارایِ
بیروح این شهر یه نقشی بزنه
زنده باد اون لبی که تو گوش خیابونهایِ
این خراب شده باز یه حرفی بزنه
زنده باد اونی که میدونه
رقص فقط واسه شادی نیست
اونی که رقاص هر سازی نیست
اونی که میدونه کار ماها واسه بازی نیست
به ما میگن یاغی، یعنی سرکشم
تو این زندگی سختی کشیدم
ولی میرسم به نرمشم
اگه جایی دیدی من رو، پلیس رو خبر کن و
اسم جدیدم رو فریاد بزن
یاغی، اونی که همیشه باقی میمونه
یاغی، اونی که همیشه یاغی میمونه
یاغی، وقتی گلولههام خالی میشن
مخ تو یه جای دیگه و من جای دیگم
زندگی از تنم آویزونه
چرخش زندگی نامیزونه
پستی و بلندی و کندی و تندیش رو
کم و زیاد میکنه تا میتونه
در کل بگم من آلودم به مردم و مردم به من اما
اون یاغیها من رو میخوان و من یکی مث اونا
[همخوان]
یاغی، اون که هر کسی عاصیه ازش
یاغی، اون که زندگیش بازیه همش
یاغی، اگه مثل ما آزادهای
دستات بره بالا اگه آمادهای
[قسمت ۲]
موسیقی زیرزمین و فرهنگش رو
من ساختم و جماعت هم رنگش شد
عُرف از من شکست خورد
تا له کنم آدمهای هفت رنگش رو
اگه یه سری بیرون خونه زدی
ببین جای کفشم رو روی قوانین این شهر
لعنتی من اینم، نه یه کمی کمتر و نه یه کمی بیشتر
من از اونا نیستم که با نیشخندـ
رد شم از آشغالایی که دور شماهان و دور ماها نیستن
به قدر کافی هم سوژه واسه له کردن دارم
نخواه که بری توی لیستم
لالایی خوندن و خوابم نبرد
پشت من حرف زدن باور نکن
تو به نفعته حرفام، بدون
امشب رو سر کن با ما
یاغی، اون که همه چیش رو از دست داد
یاغی، ولی آزاد بود هر بار
یاغی، اون حقی که باطل نشد
زنده باد اون دیوونه که عاقل نشد
یاغی، بذار بپره خواب از سرت
یاغی، اگه گذشته آب از سرت
یاغی، صدات رو یه نمه آزاد کن و
مث من فریاد بزن یاغی
بگو با مایی
هر چند همه چی رو باختیم
ولی آزادیم
نمیخونم لالایی
چشمات رو باز کن، بگو که
هنوز هم بامایی
چی زدی که هنوز بالایی
اگه هنوزم جا داری، این رو گوش کن
امشبو سر کن با ما
[همخوان]
یاغی، اون که هر کسی عاصیه ازش
یاغی، اون که زندگیش بازیه همش
یاغی، اگه مثل ما آزادهای
دستات بره بالا اگه آمادهای