[متن آهنگ «خورشید خانم» از بهرام]
[قسمت ۱]
آفتابه، ولی سرده
کوش خورشید خانوم هرزه؟
با کدوم یکی از ستارههای آسمون من خوابیده که نیست، رفته
شاید پشت ابره
من هم منتظر نمیمونم که
بیاد بیرون و ببینمش
میرم پشت ابرها تا بگیرمش
توی بغلم؛ آخ، سوختم
آخرین باری که دیده بودمت
توی صفحه نمیدونم چندم کتاب نقاشیم بود
یادش بخیر
ای کاش چیده بودمت مثل گل
ای کاش چیده بودمت
خب واسم تعریف کن
با ابر جلوت رابطهت چطوره؟
شنیدم واسه اینکه کسی نمیتونه ببینت
بر خورده یه خورده بهت
این فاصله دوره
بیا به هم نزدیکتر بشیم
تا دست بکشم روی موهای بورت
به تو محرم شدم با نورت
منم ساکن یه شهر
یه مسافر غریب تو خونه
وارث یه درد
از چیدن سیب درخت تو آسمونت
مردم من میگن که خورشید خانوم
هنوز خوابه ولی عکست هنوز
گوشه اتاق خدا تو قابه
هرروز پا میشه و گردشو میگیره و میگه به قول زمینیا
خورشید تا ابد پشت ابر نمیمونه
نه نه نمیمونه نه
برو عقب من رو بغلم نکن
منو آروم میکنی
بذار داد بزنم به همه بگم که
یه روز میای بیرون از پشت ابر
زمین رو جارو میکنی
[همخوان]
بگو میای لعنتی، بگو میای لعنتی
بگو میای.......
بگو میای ، بگو میای ، بگو میای....
بگو میای ، بگو میای...
بگو میای...
[قسمت ۲]
نگران نباش
من هوای تو رو دارم خانوم
از پشت ابر یهو نیا بیرون
دستت رو بده به من خیلی آروم
یه کم آروم باش
از ابر جلوت دلگیر نباش
که من حاصل بارش بارونهام
تو این چند ساله جات خیلی خالی بود
وای خیلی عالی بود اون وقتها که بودی
من افتادم پایین جات خیلی خالی بود
آفتاب بود ولی سرد
این آسمون واسهی تو جا دار بود ولی تنگ
[پایانی]
بگو میای لعنتی، بگو میای لعنتی، بگو میای
بگو میای لعنتی، بگو میای لعنتی، بگو میای