[متن آهنگ "منو بشناس" از علی سورنا]
[قسمت یک]
منــــو بــشـنـــاس
من سرشار از غم و احساس
من تاریکم پُر از اشکال
با گوش پر از فحش و اخطار
از دنیای آدما اخراجم
منو به ذهنت بسپار
من زودتر از این حرفا رفتنیم
پس نمیتونم دنیا رو سخت نگیرم
شکل یه شبکهی برفکیم
شکل یه کاغذ خطخطیم
یه تصویر عجیب ضربدریم
که پاییزمو بهار پسزمینهام
حقمو محال پس نگیرم
محاله هرشب نشینم پای کلمهها
خودکار و دست نگیرم
من خیلی خیلی زود رفتنیم
پس همینم
قشنگ شده واسم بعضی کارا
شمردن تعداد ته سیگارا
نوشتن از همه دردای دلم
روی کاغذ حتی رو در و دیوارا
الکی نمیخوام روزام و شب کنم هی
الکی واسه پول شهرت تب کنم هی
وقتی مینویسم یه آدم دیگهام
میخوام هرچی که میدونم و رپ کنمش
خسته از دنیا ایست بازرساش
تلاش واسه نمره بیست داوراش
این صدا واسه بیصداتراش
واسه فریاد بستمه شیش کلاس
منو خوب به حافظت بسپار
منو حسم کن منو بشناس
اگه دوست داری بیشتر حفظم کنی
ثانیههای شبو بشمار
[همخوان]
منو بشناس بدون استخاره
حرفای تلخ من قصه سازه
سرشار از غم اعتراضه
منو حفظم کن مث شعر حافظ
منو بشناس بینمون اختلاف
دنیای من پر از اقتداره
دنیای من همون اتفاقه
که توش پُره کینه انتقامه
[قسمت دو]
واس اون که تو زندگی پیره
واسه اون شبای تار و تیره
واسه اونکه تو زندان گیره
جیبش خالی مسیرو میره بیحس
واسه اون زن بیوه
وقتی چشما میشن بهش خیره
واسه اونکه میگفت عشیره
اما حالا شده نعشهی شیره
واسه کارگر بدون جیره
بستن پینه رو دست ضعیفش
واسه مادر و قلب مریضش
واسه زندگی غرق هزینه
از دست رفتن یه عزیزش
این؛ قصهی درد عجیبه
دردی که به همهی سلولای بدن امثال شماها غریبه
واسه کسی که میخواد شّر و کمش کنه
کسی که میخواد هیپهاپ و حمش کنه
اونی که با راس گفتن ماها مشکل داره
واس خاطر اینکه چپش پُره
واسه ادارهها و همه پستای کشکی
واسه بانکا و دزدای شرعی
واسه کار بلدای کار شل کن
واسه راه بلدای راه گم کن
واسه گنده منصبای گردن کلفت
همون آدمای مفتخور
واسه تویی که میدونی یهو پر شدن چیه
لای جمعیت گم شدن چیه
تویی که میدونی یهو خل شدن چیه
درگیر الکل شدن چیه
گوش کن تو مخت بسپار
هر کلمهی منو بشکاف
من هستم تا این داستانا هستن
منو حس کن
منو بشناس
من؛ غمگینم
از دردا و غصهها سنگینم
بشین به حرفام فکر کن
هر کلمهی منو حس کن
[همخوان]
منو بشناس بدون استخاره
حرفای تلخ من قصه سازه
سرشار از غم اعتراضه
منو حفظم کن مث شعر حافظ
منو بشناس بینمون اختلاف
دنیای من پر از اقتداره
دنیای من همون اتفاقه
که توش پُره کینه انتقامه