{آلبوم گوزن | متن آهنگ «٪۱۶.۶» از علی سورنا}
{صحنهی اول}
ریختم عین باور
با سر تو گاردریل
یه فعل با قید پارم
جملهی بیانتهای زندگیام
میره که خط بخوره
تو یه نقطه گنگ که سرد و پره
نخور نداره پیک آخر
تو این هفتتیر یه گلوله است
میذاریم رو سرمون
قمار میکنیم رو بودنمون
نوبت توست
راه بده به چشمات شر رو
بذارش روی شقیقهات
بکش ماشه رو
تا که بریم همون جایی که میترسیم
اون جایی که میترسیم
تا سلولامون از تو بیمه درآن
سر بخوریم رو شیب زمان
وقتی تفنگها درحال رقص تیرن
دستها دسته دسته میرن
کمه واسم از زندگی سقف بگیرم
دلم میخواد که مست بمیرم
بیا بریم همونجایی که میترسیم
بکش ماشه رو
نگاهتو بکن سمیترش
پا بکوب بکن وحشیترش
من زخمیترینم
تو از من زخمیترش
میدونی نگاه دیگهاست
این که بخوام تو خیابونا باهات بمیرم
{صحنهی دوم}
منو بزنید لاشیا
من استخون و بو نمیکشم
دونه دونه سیاهیای قلبم
تو صورتم زبونه میکشن
د منو بزنید لاشیا
بزنید تو شاهرگم که خون برقصه با رگم
که شاید بریزه تو بساط عقلتون و سحر
کنتتون تا کمی مستتون کنه
د منو بزنید لاشیا
پر از زخمه بدنم
زخم انکار
بزنید و اسم نبرید ازم
من همونم که رو میزاتون تگری زدم
ترس نداره کسی که نصفش نی دستش
اون که با شبح حسش میرقصه
منو بزنید لاشیا
به حسش میارزه
{صحنهی سوم}
آخرای پاییز
سنگفرش برگا
کوچه غرق سرما بود
اون تو آسایشگاه
کنار پنجره آروم پک میزد به سیگارش
این آخر قصهی کسی بود که بود آخرای انکارش
آخرای این جنگ مدام؛ سرد شد تو اصرارش
بعد آخرین زخمای عقل؛ غرق شد تو احساسش
آخر قصهی کسی که سازش؛ قلم نمیزد توی نگاهش
بیپناهی که حتی وطن نمیکرد توی لباسش
اون تو آسایشگاه