Ali Sorena
Shahvat
بازم من دنبال راه برگشت از زندان
تنم یه كار غلط اون یه عشق میخواست
كه نموند باهاشو منم غرق شدم لا به لای دود علف
اه هر چند كه بازم خاطرات ورق خورد از یاد نبردم روزی رو كه تلف شد
چقد باخت دادم هزینشم گرفتم
نتیجشم نوشتم چیزی نبود بدش من
شب تاریك قدم زنون پرسه های من
یه فكر یه خیال برای عرصه های تنگ
نه بسته كار من واسه ی زجه های رپ
اینبار رپ باید بیوفته بعد به پای من
من سر كردم رد كردم برگشتم همینجوری مشغله هامو باهم جمع كردم
رسیدم به نقطه اوج نقطه تلاقی
حقمو پس میگیریم میكنم تلافی به وقتش

دیگه یه چند وقته میشه كه رو به راه نیستم
تیكای عصبی قرصای لعنتی لعنت به دنیا
كه خیلی چیزا گرفت ازم دستو پامو بست
یه تراژدی نوشت من موندم و یادگار
رفیق خاطرات قدیمی كه باهام شدش
قرین الانم من اینجام و خیابون
و یه پاكت و تنهایی تو كه میشمردیم ستاره رو
بیا برگرد به اصالت و حقیقت
فقط زمان نیس بجنب سریع تر
بیا بسازیم دنیایی غنی تَر
من نفس میكشم تو ادامه ی مسیرم
نگرد دنبال ردپای قسمت تلخ من
شاید نشد پیشم باشی امشب
میخوام بكنم كوتاه تَر قصه رو
که شروعی شه به انتهای شعرم
این خاك سرده دست هایی از باد
مثل فریاد اسارت سرباز
وقتشه جاری شیم همتای دریا
تو ام بیا این فصل نو رو دریاب
غمامو پاك كن غصه هامو خاك كن
منو ببر و این زندگیو چال كن
بیا بریم از تاریكی مطلق
به نور فقط بهم بده كمی فرصت