؛[قسمت اول]؛
دنبالم بیا تا بهت یه مژده بدم
بریم به سمت پایین شهر، بگو خوشگله نه
جایی که پیدا نمیشه حتی یه بشکۀ نفت
اونجا رنگ روز روشنو کشت دل شب
روزا کوتاهه، شبا بلنده مثه قبر
خونه ها چه تنگه
میلنگه چرخ کاسبی و مرد خونه منگه
رو دود و بنگه
النگو دست زن نیست
تَرک کف دستش
پسر به درس و مشقش
پشت می کنه و میگه
درک که لحظه رفته، همه چی گنده
همه چی بنده به پول، غلطه احمق؟
آره واسه تو که دارو قبل دردت حله
اینا چرت و پرته، رفیق حرفت حرف حقه
اما ندیدی کسی که تا کمر تو قرضه
ندیدی تا بنویسی با قلم رو برگه
حرفایی که الان میگم باورشون سخته
رفیق، چیزایی که دیدم تیتر قابلی نبود
واسه مجلتون خیلی ویژه نامه ای نبود
معتادی که زنشو با اثاثیه میفروخت
یکم غم انگیزه ولی چیز تازه ای نبود
بچه های کار که سرما سرخشون میکرد
پدر مریض میگفت که دردا کلشون میرن
دوربینای صدا سیما کاکتوسا رو می بینن
اما بازم عادی شده، فردا گل نشون میدن
دختری که وقتی دستو میزنن به گردنش
آروم آدما اونو شکننده کردنش
واسه خرج درد مادرش تو این مسیر اومد
اینم لا مطلبای سرد میزنن به منگه
تو هم هر چقدر که می خوای بنویس قصه
بنویس هر چی می خوای، اما جنده نیست اسمش
محکوم به فاحشه س تو دادگاه ما
حتی اگه بمیره هم، میره پاک لای خاک
؛[همخوان]؛
بنویس از پایینا، زاغه نشینا
خونه های درب داغون هزارتا بیکار
بنویس روی تن روی در و دیوار
حک شده فقر، از کوره در نرو وایسا
بنویس با اینکه عقده نمیشه با شعر خالی
اما من میگم هر چند که کلیشه باشه
جایی خریدار داره، وایسا حرفام آخرش
سیاه تره، تلخ تره، سرسام آوره
؛[قسمت دوم]؛
من دیدم با چشمام کلی اشک و غرور
کسی که واسه پول کُلیه شو فروخت
اشک پدری که بود از خجالت بچه ش
حکایت من و تو نیست حکایت همس
پسر گفت بابا دوستام میگن ما فقیریم
یعنی ما فقیریم تو این دنیا بی نصیبیم
از همه شادیا، تحملش صبر من نیست
بچه ها مسخرم میکنن تو زنگ تفریح
اما بابا که زخم دنیا هست تو تنش
گفت پسرم، آروم کشید دست رو سرش
چه پولدار چه فقیر روز تو شب میشه
خدا بنده های پاک و خوبشو زجر میده
تو این لحظات بد جور داغون میشه دل
اما باز این پسر بود که آروم میگرفت
واسه ما رپرا اینه دلیل غرشه
بیخیال اینا یه چیزی ضمیمه کن بره
میگی چرا داد میزنی، فاصلمون یه قدمه
انقد عصبانی شدی، مگه چه خبره؟
میسوزم وقتی می خوام ترانه بخونم
میسوزم، میسوزم از اعماق وجودم
هر وقت که اینجا میرسی کم میاوردی
دوس داری سیاه نباشه، یه قوطی رنگ میاوردی
شاید نمره خوبی بگیری حالا که واقفی
واسه تو پایان نامست، واسه من پایانِ نامه نیست
؛[همخوان]؛
بنویس از پایینا، زاغه نشینا
خونه های درب داغون هزارتا بیکار
بنویس روی تن روی در و دیوار
حک شده فقر، از کوره در نرو وایسا
بنویس با اینکه عقده نمیشه با شعر خالی
اما من میگم هر چند که کلیشه باشه
جایی خریدار داره، وایسا حرفام آخرش
سیاه تره، تلخ تره، سرسام آوره