؛[قسمت اول]؛
گذشت از اون روزا چند سالی زود
روزایی که فکرمون شربازی بود
به قول تو همون روزایی که الافی بود
اما قشنگ بود هر چند که سر کاری بود
سکوت عجیبی بود
شهر خالی بود
یادش بخیر چقدر جنجالی بود
علی شلوغ ولی پر تنهایی بود
اینا خاطرات خوب پارک شهرداری بود
یه سری از بچه های جدولی شدن
یه سری بای دادن و رفتنی شدن
واسه نوشتن دردا ورقه کمه
مجبورم بدنمو خط خطی کنم
من یه آدم لالم که زیاد حرفام
یه معتاد لعنتی به سیگار مگنا
چند سال گمم تو روزایی که گذشت
خودم آجر می زارم رو دیوار غم هام
زیادن تو دل من حرفای نزدم
حرفایی که باعث گرمای تنمن
دردای دل تو دردای منم هست
حس می کنمشون با اعضای بدنم
من غروب و خوب دوست دارم
تنمو با سختیا زود جوش دادم
وقتی بهتر میشم اوضاع بدتر نشه
حرفای درویش خوب گوش دادم
؛[همخوان]؛
یالا پاشو دیگه
بیا سریع بریم دیره
تو همراهم نیای علی نمیشینه
حتی اگه با من هم سلیقه نیستی
یالا پاشو بیا بریم غریبه نیستی
یالا پاتو بزار توی سفره ی ما
یالا تو ام بیا قاطی عقده ای ها
یه کم نفس بکش
تو این هوای سنگی
حالا با کلمه درد جمله بساز
؛[قسمت دوم]؛
می کشم دردامو و مثه نقاش
می کشم فریاد و مثه ارواح
می کشم نفس و تو زندگیم باز
می کشم سیگارمو عین فیلما
حالا که هر از گاهی سر می زنی به من
بدون روزایی بود خیلی جنگید علی
چقدر حرف از غصه و غم می زنیم
بی خیال مداد من فروش چند می خری
یواش همه چیزای من اینجا حراج
مداد و خودکار و دفتر و تراش
حراج نفس من واسه گنده تراش
حراج زندگی و تمام اون غماش
قلب من با کلی درد و پارگی و خراش
حتی رفاقت و حتی قشنگی شباش
همه چیزم حراج همه چیزم حراج
اما یادت باشه کردم زندگیمو فداش
تویی که از معرفت دم می زنی
تویی که با همه موزیکای من لب می زنی
تویی که عاشق صدام و حرف منی
اینا همه فروشی بگو چند میخری
می خوام بدونم اصن اهل جنگیدنی
می خوام بدونم تو غصه ها دم می زنی
به تو نمی یاد تو دنبال خندیدنی
تو دنبال سوژه واسه رقصیدنی
؛[همخوان]؛
اون مداد الکی نی
علی می نویسه باهاش
هرجایی میره
اونم دیده میشه باهاش
گلوی ما چند سال زیر تیغه داداش
پس بده مداد بد بیخ ریش صاحابش
؛[قسمت سوم]؛
یالا بیا بره روی دار غرورت
اینجا همه چت غمن بگو شاد کدومه
یالا الان میره روی دار غرورت
یالا بیا بلرز چار ستونت
بیا ببین چطور با زندگیم چفت شده موزیک
اینجا واسه کس که سفت کنه پوتین
بهتر برین تو یه کوچه ی خلوت
تو صدای منو یه هدفون کوچیک
شده ببینی یه جوونی که لات راه بره
که با غرور خاص خودش تو پاسگاه بره
نه دنبال دختر و مادمازل
فقط عاشق سه سری گاد فادره
به قران قسم
دوست دارم تخفیفی به جرمام ندن
شبای منو می دونن قرصام فقط
دوست دارم به هیچ خری قربان نگم
ایراد اینه زرد نبود تخمام فقط
ایراد اینه من بودم با وجدان طرف
علی سمت جاده های پل دار نرفت
علی سمت دنیای نرمال نرفت
به درک توام اصن حرفمو نبین
به درک حرفای قلبمو نبین
به درک پاشو برو دستمو نگیر
ولی به خودت قسم کسی اشکو ندید
الان بلدم حسابی داد زدنو
حفظم همه روزای باختنمو
همون روزا بودن منو ساختنمو
الان می تونم بزنم حتی شاهرگمو
بلدم دادزدن و
حفظم همه روزای باختنمو
همون روزا بودن منو ساختنمو
الان می تونم بزنم حتی شاهرگمو
؛[همخوان]؛
یالا هردردی بود دیدی
یالا پاشو برو دیگه هر چی بود دیدی
حتی اگه فرضی بود دیدی
اگه غمی خشمی یا ترسی بود دیدی