[Ali Sorena]
؛[قسمت اول]؛
وقتی من شکستم
هیشکی پشت من نبود
هیشکی دست دراز نکرد
به سمت من
واسم نموند
تنها بودم وقتی میشد
پشت به پشت چشم کبود
هیشکی پشت من نبود
هیشکی تخمشم نبود
روزی هزار تا صفحه پشت سرم میزاشتن
مانع توی راه
واسه ی کشتنم می کاشتن
اما من میگفتم تلاش دشمنم بی فایدست
با این هزار تا صفحه
مستند می ساختم
هرروز بیشتر
درد من تو قلبم
آدمای شهر من قبر من رو کندن
من تو این جهنم همه رویاهامو کشتم
همین دستشو ول کردیم
این دنیا ما رو گم کرد
کمه اون برادر که توی جنگ من بره
کم اون برادر که بوی معرفت بده
به خدا قسم
نخواستم هیچ زمانی خم بشم
اسیر غم بشم
درگیر ماتم بشم
؛[همخوان]؛
وقتی دل میگره
وقتی لحظه میره
وقتی یکی مثه من
که تو جوونی پیره
چشاشو میبنده
رو به آسمون میشینه
قشنگیای مردنو
توی خواب میبینه
؛[قسمت دوم]؛
حالا که من مردم
جسم من رو بردن
این اهنگ و یه جا بشین
گوش کنش با فرصت
برو تو اتاق من
درو ببند پشت سرت
حرف دارم باهات حسابی
بگیر بشین محکم
کنار تختم چندتا کشوان بازشون کن
اولی چند تا کتاب قدیم یادشون خوش
روزای خوب تو برق صنعتی
اه چقدر که سخت بود این درس لعنتی
تو کشوی دوم چند تا عکس تو آلبوم
خیلی آروم صفحه ی آخرش رو باز کن
این عکس همه دنیا رو به چشم من مه کرد
این چشای لعنتی قلب داداش و له کرد
روزا که نبودی تنها بودم با عشقم
اما خیلی راحت اونم منو ول کرد
بی خیال
کشوی سوم و باز کن داش گلم ایول
تو کشوی سوم یه عالم شکایت
چند تا قصه تلخ
چند تا کتاب از هدایت
چند تا شعر تلخ
چند تا گله از رفاقت
یه توتون با یه پیپم واسه فراغت
چندتا کام میگیرم
میریم واسه ی ادامه ش
نبینم اشک بریزی
اون اشکاتو پاک کن
مثه مرد برو به سمت کشوی چهارم
چند تا یادگاری از حسین پناهی
چند تا فیلم هالیوودی چند تا کیمیایی
چند تا سی دی مهمتر اون طرف تو ساکن
آروم بردار خط نیفتن، کارای توپاکن
یادگار خاطرات خوبه قدیمامن
یادگار خاطرات خوبه من تو پارکن
خوب چشاتو قفل کن
تو کشوی پنجمم
این نوشته های منن واسه درد مردمم
اونا که تونستن روزای منو شب کنن
همونا که تونستن قلبم رو غرق غم کنن
یالا مهدی پاشو
کشو رو ببند
این به بعد بجنگ
رو به مشکلات بخند
مغرور باش
داداش تو همیشه محکم بود
این به بعد بجنگ
رو به مشکلات بخند
؛[همخوان]؛
وقتی دل میگره
وقتی لحظه میره
وقتی یکی مثه من
که تو جوونی پیره
چشاشو میبنده
رو به آسمون میشینه
قشنگیای مردنو
توی خواب میبینه